مرا به رندي و عشق آن فضول عيب کند

شاعر : حافظ

که اعتراض بر اسرار علم غيب کند مرا به رندي و عشق آن فضول عيب کند
که هر که بي‌هنر افتد نظر به عيب کند کمال سر محبت ببين نه نقص گناه
که خاک ميکده ما عبير جيب کند ز عطر حور بهشت آن نفس برآيد بوي
که اجتناب ز صهبا مگر صهيب کند چنان زند ره اسلام غمزه ساقي
مباد آن که در اين نکته شک و ريب کند کليد گنج سعادت قبول اهل دل است
که چند سال به جان خدمت شعيب کند شبان وادي ايمن گهي رسد به مراد
چو ياد وقت زمان شباب و شيب کند ز ديده خون بچکاند فسانه حافظ